Home » سخنرانیها » زن در مقام معلم و واعظ در کلیسا

زن در مقام معلم و واعظ در کلیسا

چکیده: آیا مطابق تعلیم کتاب‌مقدس زنان می‌توانند در کلیسا معلم یا واعظ باشند؟ نگرش عیسی و کلیسای اولیه به ارزش و جایگاه زن چه بود؟ آیا زنان از قابلیت آموختن و آموزش امور روحانی به طور مساوی با مردان برخوردارند؟ در این رابطه متون عهد جدیدی که به نظر می‌رسد زنان را از تعلیم در کلیسا منع می‌کند چطور درک کنیم؟

***

حقیقت این است که برای بسیاری از مسیحیان معتقد به کلام خدا نقش زنان در کتاب‌مقدس موضوعی بسیار بحث‌انگیز است. پرداختن به همۀ جنبه‌های این موضوع، همچون نقش و جایگاه زن در کتاب‌مقدس، سر بودن مرد یا اطاعت زن از شوهر، و پوشش زن در عبادت در این مقال نمی‌گنجد. پس توجه این مقاله محدود به این پرسش است که “آیا بر طبق کتاب‌مقدس زنان می‌توانند در جلسات عمومی کلیسا تعلیم دهند یا موعظه کنند؟” پس از اشاره‌ای کوتاه به دیدگاه انقلابی عیسی در مورد زنان، و نیز نقش زنان در کلیسای اولیه، به بررسی دو متن بحث‌انگیز (اول قرنتیان ۱۴: ۳۴ و ۳۵ و اول تیموتاووس ۲: ۱۱-۱۵) خواهم پرداخت.

دیدگاه عیسی نسبت به زنان
معلمین کتاب‌مقدس در این مورد با هم اتفاق نظر دارند که رفتار عیسی با زنان در زمان خود بسیار انقلابی و رادیکال بود. یواخیم جرمایس (Joachim Jeremiahs) در این باره می‌نویسد: «عیسی عمداً، با دعوت زنان به پیروی از خود، فرهنگ آن زمان را نفی کرد. حضور زنان در دایرۀ پیروان عیسی امری بی‌سابقه در فرهنگ و تاریخ آن زمان بود».

با شناختی از فرهنگ آن زمان نمی‌توان رفتار انقلابی عیسی نسبت به زنان را نمی‌توان ناچیز پنداشت. خشکه‌مقدسی مذهبیون در زمان عیسی زنان را به مقامی پست و حقیر تنزل داده بود. به‌طوریکه زنان حتی از شرکت در پرستش عمومی هم محروم بودند. به صراحت تعلیم داده می‌شد که زنان قادر به آموختن امور روحانی نیستند و تعلیم دادن به آنها امری شایسته نیست. این باور معلمین مذهبی در گفتاری از «العاذر بن ازریا» بخوبی نمایان است:

«مردان به کنیسه می‌آیند که یاد بگیرند، اما زنان می‌آیند که گوش بگیرند»! (bHag.3a)

زنان می‌توانستند به تعالیم و خواندن کلام گوش بگیرند ولی انتظار نمی‌رفت که آن را بفهمند و درک کنند و تقریبا از هر گونه تحصیل مذهبی محروم بودند. العاذر بن ازریا می‌گوید:

«اگر یک مرد به دختر خود شریعت را تعلیم دهد انگار که به او هرزگی آموخته است».(mSot4:3)

مرد سالاری هم در اسرائیل امری عادی و پذیرفته شده بود تا حدی که در نیایش، فریسیان خدا را شکر می‌کردند که «مشرک و بی‌سواد و زن» آفریده نشده‌اند. در چنین شرایطی رفتار و برخورد عیسی با زنان به‌وضوح نشانگر تفاوتی چشمگیر در دیدگاه او با دیگر معلمین مذهبی نسبت به زنان است.

از آنجا که بحث ما در مورد تعلیم زنان در کلیسا است در اینجا به چند نمونۀ کوتاه در مورد نگرش عیسی به زنان بسنده می‌کنیم که منعکس کنندۀ دیدگاه وی در مورد جایگاه روحانی آنهاست.

اطلاق عنوان “دختر ابراهیم” به زن علیلی که در لوقا ۱۳:‏۱۶ حکایت آن رفته است نشانگر ارزش والایی است که عیسی به عنوان عضو رسمی قوم خدا به زنان می‌داد، عنوان و ارزشی که برای زنان به رسمیت شناخته نمی‌شد. عیسی همچنین به هوش و قوۀ ادراک و استدلال زنان از مطالب روحانی احترام می‌گذاشت. گفتگو و مصاحبت عیسی با زن سامری در مورد امور روحانی (یوحنا ۴:‏۷-۳۰) واضحاً نافی تعصب‌های فرهنگی روزگار اوست. علیرغم مذموم به شمار آمدن چنین مصاحبتی که دور شدن از کلمات تورات و مستوجب عذاب جهنم تلقی می‌شد، عیسی ماشیح بودن خویش را بر چنین شخصی که اولاً زن، در ثانی سامری و ثالثاً بدنام نیز بود، آشکار کرد. ستایش ایمان زن کنعانی توسط عیسی (متی ۱۶:‏۲۱-۲۸) نیز حکایتگر ارزشی است که وی برای قابلیت زن در درک روحانی، و استدلالهای الهیاتی است. عیسی پس از مکالمه‌ای الهیاتی/روحانی با این زن و سنجش عمق ایمان او به تحسین ایمان او پرداخته و می‌فرماید: “ای زن ایمان تو عظیم است!”

به رسمیت شناختن قابلیت درک روحانی زنان نه فقط به صورت غیر رسمی بلکه رسماً نیز توسط عیسی تایید می‌شود و او آنان را رسماً نیز به عنوان شاگرد پذیرفت. شاید بهترین نمونه در این مورد نشستن مریم نزد پا‌های (در محضر) عیسی و گوش فرا دادن به تعالیم اوست (یوحنا ۱۰: ۳۹). این حالتِ نشستن در محضر، یا نزد پاهای یک معلم اصطلاحی فنی بود و روشی متداول در تعلیم گرفتن از رابی‌ها. اما نکتۀ غیرمتداول شاگری زن است! برعکس نظرِ رابی‌ها، عیسی نه تنها مریم را به عنوان یک شاگرد می‌پذیرد، بلکه او را به خاطر کنار گذاشتن کار‌های معمول و زنانۀ خود و گوش فرا دادن به تعلیم عیسی تحسین می‌کند (آیه ۴۱).

یکی از عجیب‌ترین ابعاد خدمت عیسی و ارزشی که برای زنان قائل بود همراهی گروهی از زنان در سفر‌های وی با شاگردانش است (متی ۲۷: ۵۵ و مرقس ۱۵: ۴۱). این زنان در حاشیه نبودند بلکه در مرکز زندگی و تعلیمات عیسی قرار داشتند. (لوقا ۲۴:‏۸ )

در یهودیت آن زمان شهادت یک زن به حساب نمی‌آمد. اما پس از رستاخیز خود از مردگان، عیسی نه تنها زنان را مأمور گواهی دادن به چنین واقعۀ مهمی می‌کند، بلکه شاگردان را نیز توبیخ می‌کند که چرا شهادت زنان را باور نکردند! (مرقس ۱۶: ۱۱) بهانۀ شاگردان متأسفانه گویای نظر برخی از افراد نسبت به احساسات زنان است: “فکر کردند آنها هذیان می‌گویند” (لوقا ۲۴: ۱۱) اما عیسی احساسات زنان را مانعی برای انجام مسئولیت آنان نمی‌داند.

پس هر چند در اناجیل عیسی فرهنگ و مذهب معاصر خود را کاملاً محکوم نمی‌کند، اما در بسیاری اوقات ساختارشکنانه عمل کرده و دید تازه و انقلابی را ارائه می‌دهد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که ساختار‌های فرهنگی نمی‌بایست کلیسا را محدود نماید، هر چند که باید آنها را در نظر گرفته و به نفع خود بکار گیرد. ولی نقش زن در کلیسا باید با ارزشی که او در مسیح دارد سنجیده شود نه با معیار‌های اجتماعی و تاریخی.

نقش زن در کلیسای اولیه

نقش زنان از ابتدای تولد کلیسا نقشی فعال و آشکار بود. در واقعۀ پنطیکاست نیز مطابق پیشگویی یوئیل نبی، روح‌القدس بر آنان نیز قرار گرفت. زنان در این دوره نیز نقش‌های مهمی را به عهده داشتند. برای مثال مریم مادر مرقس رهبر یک کلیسای خانگی بود (اعمال ۱۲:۱۲) همینطور لیدیه در فلیپی. پریسکیلا (اعمال ۱۸: ۲ و ۲۶) شاید بیش از شوهرش اکیلا در تربیت و تعلیم آپولس که از معلمان برجستۀ کلیسای اولیه بود نقش داشت.

در رسالات پولس خدمت زنان در جامعه و کلیسا خیلی جدی گرفته شده است. عناوینی که پولس برای خدمت زنان برگزیده بسیار حساس و جدی است. در فلیپیان ۴: ۲-۳ از دو زن دیگر (افودیه و سینتیخی) نام برده شده‌ که «دوشادوش پولس برای کار انجیل مجاهده می‌کنند». این زنان خادم و همکار پولس بودند. این همکاری بیش از رسیدگی به دردمندان و نیازمندان و مهمان نوازی بود. برخی سمت شماسی داشتند و جزو خادمان زن کلیسا بودند. به طور کلی از ۴۰ نفری که پولس در رسالات خود نام می‌برد ۱۶ نفر زن بودند.

اما تعارض ظاهری موجود بین این قسمتها با دو متن مهم (اول قرنتیان ۱۴: ۳۴ و ۳۵، اول تیموتاووس ۲: ۱۵-۱۱) در مورد سکوت زنان در کلیسا را باید چگونه فهمید؟ در ادامۀ این مقاله سعی خواهد شد تا زمینۀ تاریخی این متن به دقت بررسی شود و به نتیجه‌ای هماهنگ با نگرش انقلابی عیسی در به زنان و اصول دیگر موجود در عهد جدید دست یافت.

متن اول – اول قرنتیان ۱۴: ۳۴ و ۳۵:
زنان باید در کلیسا خاموش بمانند. آنها مجاز به سخن گفتن نیستند، بلکه باید چنانکه شریعت می‌گوید مطیع باشند. اگر دربارۀ مطلبی سؤالی دارند از شوهر خود در خانه بپرسند زیرا زن را شایسته نیست در کلیسا سخن بگوید.

در بررسی این متن دو نکته را باید در نظر داشت:

اول اینکه قرنتس از لحاظ روحانی و اخلاقی شهری فاسد و سرسخت به حساب می‌آمد. در کلیسا نیز بی‌نظمی، تفرقه و فساد اخلاقی رخنه کرده بود. در این شهر عمدتاً یونانی زبان، مردان از تحصیلات دینی بیشتری برخوردار بودند. اغلب زنان که از هر گونه تحصیلات مذهبی محروم بودند در محافل کلیسایی یا از شوهران خود مرتباً سوال می‌کردند و یا با یکدیگر به گفتگو می‌پرداختند! این وضعیت باعث اختلال در جلسه می‌شد. در چنین شرایطی است که پولس زنان قرنتس را ترغیب می‌کند که با سکوت خود از اختلال در پرستش و عبادت بپرهیزند. بی‌شک منظور پولس این نیست که زنان می‌بایست در کلیسا کاملاً خاموش باشند، چرا که خود او در چند باب جلوتر (۱۱: ‏۵) به دعا و نبوت زنان در کلیسا اشاره می‌کند. نگرانی اصلی پولس در این قسمت، بی‌نظمی در کلیسای قرنتس بود.

پرفسور کینرKeener استاد عهد جدید و نویسندۀ معاصر مسیحی در این باره می‌نویسد: «در محیطی که زنان در نوعی جهل و بی‌سوادی روحانی بسر می‌برند، پولس در حقیقت راه حلی برای مشکل پیدا می‌کند، و آن اینکه شوهرانشان به آنها آموزش دهند. این نه تنها زنان را محدود نمی‌کند بلکه آنها را آزاد هم می‌کند.»

نکتۀ دوم مطابق نظر پرفسور کنت بیلی Kenneth Baily استاد عهد جدید، این است که نقطۀ اوج و پیام محوری در اول قرنتیان ۱۴-۱۱ محبت است (فصل ۱۳) و قسمتهای مربوط به بی‌نظمی در عبادت در دو سوی این پیام مرکزی قرار می‌گیرند. درک این مطلب به دو دلیل مهم است. یکی اینکه پولس در این بخش قصد ارائه اصول و تعالیمی کلی در ارتباط با خدمت زنان ندارد. او به ذکر موارد بی‌نظمی در کلیسا می‌پردازد که صحبت زنان در کلیسا، شرکت نادرست در شام خداوند، و بی‌نظمی در بکار بردن عطایا را شامل می‌شود. دوم اینکه ممکن است ارتباط این آیات را با پیام محوری این بخش فراموش کنیم.

متن دوم و مشکلتر اول تیموتاووس ۲: ۱۱-۱۵ است: زن باید در آرامی و تسلیم کامل تعلیم گیرد.

خطاب پولس در رسالۀ اول تیموتاووس کلیسای شهر افسس است که معبد آرتیمیس در آن قرار داشت. فعالیت‌های گسترده عبادتی هنوز در این معبد انجام می‌شد. معبد آرتمیس ساختمان بسیار عظیم هفت طبقه‌ای بود که یکی از عجایب هفتگانه دنیا به شمار می‌آمد. به علاوه در این معبد زنان بسیار مقتدر بوده و از ادارۀ فعالیت‌های مهم نیایشی معبد گرفته تا نظافت و امور اقتصادی توسط آنها انجام می‌پذیرفت. در مقابل مردان هیچ دخالتی در امور اداری و پرستشی معبد نداشتند. آنگونه که از حکایت دیمیتریوس نقره ساز در اعمال ۱۹ هم پیداست این معبد باعث شکوفایی اقتصادی شهر شده بود.

اشارات پولس در این رساله همچنین حاکی از آن است که تعالیم نادرست ناستیکی هم در کلیسا رخنه کرده‌ بود. هشدار‌های پولس به تیموتاووس و اشاراتی به این تعالیم (در فصل ۴) موید این نکته است. اما این تعالیم توسط چه کسانی و چگونه در کلیسا رخنه کرده بود؟ با توجه با اینکه به شهادت تاریخ، در تشکیلات اولیۀ ناستیک‌ها معلمین زن نقش برجسته‌ای داشتند.

می‌توان تصور کرد که چنین فضایی چگونه می‌توانست بر کلیسا اثر گذارد؟ آیا بعید بود که عقاید رایج در اجتماع در کلیسا هم رسوخ کند؟ رفتارهای غالب زنان در شهر افسس چگونه می‌توانست باشد؟ در رسالۀ دوم تیموتاووس پولس مردان و زنانی را که به دنبال این تعالیم پوچ بودند به شدت مورد انتقاد قرار می‌دهد (فصل ۳). اما زنان بدلیل محرومیت از آموزشهای دینی بیشتر از همۀ قشرهای اجتماع در معرض این تعالیم غلط قرار داشتند.

در حقیقت پیام پولس هم حاکی از هشدار ‌است و و هم تشویق. زنان باید مانند مریم (لوقا ۱۰) فرصت و موقعیت این را داشته باشند که با آسودگی و فراغت خاطر تعلیم بگیرند تا عطایای روحانی خود را بطرز درستی بکار گیرند. تاکید پولس این است که به حاشیه راندن مردان چنانکه در معبد آرتیمیس مرسوم بود نباید در عبادت کلیسایی راه یابد.

حال نگاه عمیق‌تری به خود متن بیاندازیم:

زن باید در آرامی و تسلیم کامل تعلیم گیرد. زن را اجازه نمی‌دهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلط شود بلکه باید آرام باشد.

اولین دستور پولس این است که زن باید تعلیم بگیرد. این درست برعکس نظر رابی ایلعاذر در تلمود است که معتقد بود: «بهتر است تورات سوخته شود تا اینکه حقایق آن را به یک زن یاد داد.» پس قسمت اول این آیه محروم کردن زنان از تعلیم نیست بلکه فرمان پولس به تیموتاووس و کلیسا که بگذارید زنان تعلیم درست بیابند.

واژۀ “آرامی” چنانکه در ترجمه هزاره نو آمده، ترجمۀ مناسب‌تری از لغت یونانی است تا «خاموشی» و این متناسب با موقعیت افسسیان نیز هست. در آیۀ ۲ همین فصل نیز لغت «آرام» به عنوان روش زندگی همۀ ایمانداران بکار رفته است. به طور کلی آرامی و دوری جستن از روحیۀ نزاع و پرخاشگری لازمۀ یادگیری است. به اعتقاد کینر: دلیل هشدار برای سکوت زنان این بود که آنها در این کلیسا نقش دانش‌آموز مبتدی را داشتند. پولس به آنان حکم می‌کند که در آرامش و آسایش تعلیم بگیرند.

در واقع، از این متن نمی‌توان نتیجه گرفت که منظور پولس این است که زنان در کلیسا ساکت باشند. چرا که خود پولس پریسکیلا و زنان خادم دیگر را تشویق می‌کند. در اول قرنتیان ۱۱ پولس به زنانی که در کلیسا نبوت و دعا می‌کردند تعلیم می‌دهد که بعضی نکات را رعایت کنند. پس چگونه می‌توان هم در کلیسا خاموش بود و هم صحبت کرد؟

همچنین آنها باید در تسلیم کامل باشند؟ اما به چه چیز باید تسلیم باشند؟ این نکته واضحاً بیان نشده است، اما با توجه به پیام کلی این رساله می‌توان پاسخ طبیعی این سؤال را هم تسلیم به تعلیم منطبق بر انجیل (۱:‏۱۱) دانست. این حکم نه تنها در مورد زنان بلکه همۀ افرادی که متأثر از تعالیم نادرست و بدعتکارانه در کلیسا بودند صادق است.

کنت بیلی بطور تفسیری آیه ۱۲ را اینطور بازنویسی می‌کند:
«به هیچ کدام از این زنان افسسی که از لحاظ الهیاتی نادان هستند اجازه نمی‌دهم که تعلیم دهند
چرا که تعلیمات نادرست خود را به همراه خود به کلیسا آورده‌اند.»

آیا تمام زنان افسس بدعتکار بودند؟ مسلماً خیر! اما پولس از تیموتاووس جوان انتظار نداشت که در اوج این بحران کلیسایی برای اعضای کلیسای خود امتحان الهیات برگزار نماید! باید از رشد این تعالیم نادرست و بدعت‌کارانه هر چه سریعتر جلوگیری می‌شد. به این ترتیب پولس به هیچ یک از زنان اجازۀ تعلیم نمی‌دهد تا همۀ آنها ابتدا در ایمانشان تعلیم بیابند. با در نظر گرفتن موقعیت حساس و بحرانی کلیسای افسس فرمان پولس بسیار بجا است.

«زن را اجازه نمی‌دهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلط شود». عبارت مسلط شدن (authenteo) یا مستبدانه حکمرانی کردن در عهد جدید تنها در اینجا بکار رفته است. این لغتی بار معنی بسیار قوی و منفی دارد که معنی سلطۀ کامل کردن یا بزور و استبداد حکمرانی کردن است.

چنانچه پیشتر ذکر شد، در افسس زنانی بودند که بر مردان تسلط کامل داشته و حتی در کلیسا با روحیه‌ای پرخاشگر به جر و بحث با مردان بر سر تعالیم مذهبی آنان می‌پرداختند. پاسخ پولس مقابله با چنین رفتارهای غیر مسیحی است. تحکّم و سلطه جویی بر مردان، چنانکه در فرهنگ افسس و در معبد آرتیمیس یافت می‌شد با رفتار شایستۀ یک مسیحی در تضاد بود.

پرفسور کنت بیلی این قسمت را نیز اینگونه بازنویسی می‌کند:

به این زنان نادان اجازه نمی‌دهم که مردان را تحت تسلط خود درآورند. آنها باید پرخاشجویی را کنار
بگذارند و آرام شوند.

نتیجه‌گیری:

با بررسی موشکافانۀ تاریخی و درک زمینۀ این دو متن مشکل، می‌توان علت هشدار پولس را در اختلال ناشی از صحبت کردن زنان در مراسم عبادی کلیسای قرنتس، و رخنه کردن تعالیم بدعت‌کارانه توسط آنان در افسس دانست. بنابراین پولس به آنها هشدار می‌دهد که آرام باشند یا صحبت نکنند.

سرچشمۀ این مشکلات زنانی بودند که بیشتر در معرض تعالیم غلط قررا داشتند. پس پولس یک راه حل محدود ارائه می‌دهد؛ و آن اینکه زنان تعلیم ندهند. اما راه حل دیگری که دوشادوش اولی ارائه می‌دهد این است که زنان تعلیم بگیرند. این تذکرات را باید در هماهنگی با غلاطیان ۳: ۲۸ و در سایۀ تعالیم و نگرش عیسی در مورد زنان و خدمت آنان به عنوان شاگرد، خادم، معلم، نبی و رسول دید. پولس در غلاطیان ۳:‏۲۸ اصلی را بوضوح بیان می‌دارد: «دیگر نه یهودی معنی دارد و نه یونانی نه غلام و نه آزاد نه مرد و نه زن زیرا همگی شما در مسیح عیسی یکی هستید.» این آیه، مرکز و محوری است که باید نقش زن در کلیسای اولیه را همیشه و در هر حال با توجه به آن بررسی کنیم.

به بیان گوردون فی متأله مسیحی دیگری: “بزرگترین خطای مسیحیان انجیلی در رابطه با موضوع جنسیت این است که آن را از تصویر بزرگتر الهیات کتاب‌مقدس مجزا کرده‌اند. ما نباید یک قسمتِ مجزا را که مربوط به یک موقعیت خاص است، محور اصلی مباحثات خود بگردانیم، بلکه باید الهیاتِ «خلقت تازۀ» پولس را، که در همۀ رسالات او مشهود است، مرکز و محور اصول ایمانی و کلیسایی خود قرار دهیم. این خلقت تازه همۀ دسته‌بندی‌های مذهبی/اجتماعی/جنسیتی را از ریشه‌کن می‌کند.”

فی ادامه می‌دهد که غلاطیان ۳: ۲۸ فقط مربوط به یکی بودن زن و مرد در نجات نیست. در الهیات پولس نمی‌توان نجات را از کلیسا جدا کرد.‏ نجات از نظر پولس، مطابق اول قرنتیان ۱۲:‏۱۳، مشارکت همۀ افراد نجات یافته در یک بدن، و نوشانیده شدن از یک روح است. در چنین بدنی هر کس عطیه‌ای را که خدا بدون تبعیض جنسی به آنها بخشیده می‌تواند برای خدمت کلیسا به کار بندد. همانطور که پطرس در اعمال ۱۰:‏۳۴ و پولس در رومیان ۲:‏۱۱ به ما یادآوری می‌کنند خدا تبعیضی میان مردمان قائل نیست.

اسقف تام رایت محقق کتاب مقدس و چهارمین اسقف ارشد در انگلیس می‌گوید: “ما بطور جدی این متون کتاب‌مقدس را به غلط برداشت کرده‌ایم. این به دلیل ترکیبی از پیش‌فرض‌های اشتباه، رسوم و اندیشه‌های پسا کتاب‌مقدسی و غیر کتاب‌مقدسی است که به مسیحیت وارد شده است. بیایید این متون را آنطور که مقصود نویسنده بوده است بخوانیم، به نحوی که باعث بنای کلیسای خدا شود، هم زنان و هم مردان. ما باید با دعا در این باره تفکر کنیم که فرهنگ ما، تعصب‌های ما و نگرش یک‌طفرۀمان، ما رابه سمتی نراند که با کلیشه‌ها سازش کنیم، بلکه پیام انجیل را برای شفا و آزادی زنان و مردان به یکسان بکار ببریم.”

علاوه بر این کسانی که همیشه با کتاب‌مقدس مخالفت می‌کنند از برخی از این پیش‌فرض‌ها و اندیشه‌های غلط در مورد زنان، برای سرکوبی کلام خدا و پیام کلی آن استفاده کرده‌اند. شاید نسل ما فرصتی داشته باشد تا جهت درستی به بعضی از این ابهامات که مورد سوء استفاده واقع شده‌اند بدهد.

— پایان متن سخنرانی–

— در بخش پرسش و پاسخ مطرح شد:


* درکی که پدران کلیسا از این تعلیم پولس داشته‌اند و سنتی که در کلیسای اولیه بر اساس آن شکل گرفت، آیا زنان را از تعلیم دادن و یا وعظ کردن در کلیسا منع می کرده است یا خیر؟ و آیا دور شدن از این سنت متأثر از موج گرایشات فمنیستی در دنیای معاصر نیست؟

* در ادامۀ تعلیم پولس در این رابطه (در ۱تیموتاؤس۲)، او به داستان سرشته شدن آدم و حوا اشاره می کند (آیه۱۳) و به این ترتیب گویا تعلیم پذیری زنان را تداوم منطقی نظام خلقت می‌داند. نظر شما چیست؟

* بعنوان دلیل دیگری بر مدعای خود، پولس به فریب خوردن اولیۀ حوا اشاره می‌کند (آیه۱۴). آیا این دلیلی بر قابلیت خطاپذیری بیشتر زنان (نسبت به مردان) نیست؟ و در نتیجه؛ آیا از ناتوانی ذاتی ‏آنان در تشخیص صحیح از ناصحیح _که امری حیاتی در تعلیم و موعظه است_ حکایت نمی کند؟

آیا موضوع تعلیم زنان در کلیسا، و بازنگری نقش زنان در کلیسای امروزه، متأثر از موج گرایشات فمنیستی در دنیای معاصر نیست؟

 

Check Also

نظریه تکامل از دیدگاه کتاب‌مقدس و علم ژنتیک

پرسشی که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده این است که آیا وجود انسانها حاصل یک جهش ژنتیکی است؟ آیا ما نیز بخشی از چرخۀ تکامل هستیم؟ نسبت نظریه تکامل با کتاب‌مقدس چیست؟ آیا انسانها از هیچ آفریده شدند؟

One comment

  1. اصلا منطقی نیست
    دقیقا مثل همین توجبح های مسخره در قرانه
    میتونین خیلییییییییییی بهتر بیانش کنههههههه
    میتونین بگه زنان بعد از تعلیم می‌توانند در کلیسا حرف بزنند
    و این که در انجیل همه ایه ای است که میگه ز مرد سر زن و زن سر مرده …
    دلم را خوش کرده بودم فکر کردم قابل احترام تره
    ولی نبود …

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *