Home » مقاله‌ها » فرهنگ » آسیب شناسی فرهنگ جامعه یا علل عقب ماندگی ایرانیان

آسیب شناسی فرهنگ جامعه یا علل عقب ماندگی ایرانیان

ar-ar-c03استاد مصطفی‌ ملکیان‌ به‌ توصیف علل و عوامل فرهنگی عقب‌ماندگی‌ ایرانیان‌ پرداخته و در خصوص آن بیست عامل را مورد توجه قرار داده‌اند.

استاد مصطفی‌ ملکیان‌ طی سخنرانی که مدتی قبل در میان جمعی از اصلاح طلبان برگزار گردید، به‌ توصیف علل و عوامل فرهنگی عقب‌ماندگی‌ ایرانیان‌ پرداختند و در خصوص آن بیست عامل را به شرح زیر، مورد توجه قرار دادند: ۱٫ پیشداوری‌، ۲٫ دگماتیسم‌ وجمود، ۳٫ خرافه‌پرستی‌، ۴٫ بهادادن‌ به‌ داوری‌های‌ دیگران‌ نسبت‌ به‌ خود، ۵٫ همرنگی‌ با جماعت‌، ۶٫ تلقین‌پذیری‌، ۷٫ القاپذیری‌، ۸٫ تقلید، ۹٫ تعبد، ۱۰٫ شخصیت‌پرستی‌، ۱۱٫ تعصب‌، ۱۲٫ اعتقاد به‌ برگزیدگی‌، ۱۳٫ تجربه‌ نیندوختن‌ از گذشته‌، ۱۴٫ جدی‌ نگرفتن‌ زندگی‌، ۱۵٫ دیدگاه‌ مبتذل نسبت‌ به‌ کار، ۱۶٫ قائل‌ نبودن‌ به‌ ریاضت‌، ۱۷٫ از دست‌ رفتن‌ قوه‌ تمیز بین‌ خوشایند و مصلحت‌، ۱۸٫ زیاده‌گویی‌، ۱۹٫ زبان‌ پریشی‌، ۲۰٫ ظاهرنگری‌. متن کامل این سخنرانی تقدیم می گردد:

***

در صد سال‌ اخیر بیشتر کسانی‌ که‌ درباره‌ مشکلات‌ جامعه‌ سخن‌ گفته‌ و مطالعه‌ کرده‌اند، معمولا مجموعه‌ علل‌ و عواملی‌ را که‌ باعث‌ این‌ همه‌ مشکلات‌ علمی‌ و مسائل‌ نظری‌ برای‌ جامعه‌ شده‌ است‌ و بیچارگی‌ و بدبختی‌ جامعه‌ ما را فراهم آورده را در سه‌ محور کندوکاو کرده‌اند.

اولین‌ محور مداخله‌ کشورهای‌ خارجی‌، استعمار و انواع‌ و اقسام‌ سلطه‌طلبی‌ها بوده‌ است‌. دومین‌ نکته‌ رژیم‌های‌ سیاسی‌ حاکم‌ و مساله‌ سوم‌ تلقی‌ مردم‌ از دین‌ بوده‌ است‌.

این‌ سه‌ عامل‌ تاکنون‌ بیشتر مورد تاکید بوده‌ است‌ و بسته‌ به‌ دیدگاه‌های‌ مختلف‌ بر یکی‌ از این‌ عوامل‌ بیشتر تاکید شده‌ است‌. اگرچه‌ معمولا کسی‌ هم‌ نیست‌ که‌ دو عامل‌ را انکار کرده‌ باشد. اما مساله‌ای‌ که‌ مهمتر از این‌ سه‌ عامل‌ است‌ وضع‌ فرهنگی‌ مردم‌ است‌. به‌ تعبیر دیگر آسیب‌شناسی‌ فرهنگی‌ مردم‌ ایران‌ و اینکه‌ به‌ لحاظ‌ فرهنگی‌ چه‌ امور نامطلوبی‌ در ذهن‌ و ضمیرشان‌ راسخ‌ شده‌ است‌. بنابراین‌ سخنان‌ من‌ به‌ معنای‌ انکار سه‌ عامل‌ دیگر نیست‌. ولی‌ تاکید بر این‌ است‌ که‌ مهم‌تر ازآن‌ نگرش‌های‌ فرهنگی‌ ماست‌.

در باب‌ نگرش‌های‌ فرهنگی‌ هم‌ من‌ یک‌ تفسیر دوگانه‌ دارم‌.

من‌ معتقدم‌ وقتی‌ گفته‌ می‌شود که‌ از ماست‌ که‌ بر ماست‌ و اینکه‌ گفته‌ می‌شود ما باید از درون‌ تغییر کنیم‌ دو نوع‌ تغییرکردن‌ مراد است‌ که‌ من‌ به‌ یک‌ نوع‌ آن‌ می‌پردازم‌.

گاه‌ وقتی‌ گفته‌ می‌شود که‌ ما باید عوض‌ شویم،‌ یعنی‌ تا ما رفتار اخلاقی‌ سالمی‌ نداشته‌ باشیم‌ وضعمان‌ بهبود پیدا نمی‌کند و این‌ نکته‌ گفته‌ می‌شود که‌ سود سرانجام‌ و بالمآل همه‌ در اخلاقی‌ زیستن‌ است‌. این‌ اخلاقی‌ زیستن‌ یکی‌ از دو بخش‌ مطلب‌ محل‌ اشاره‌ من‌ است‌. اما وضع‌ فرهنگی‌ به‌ بحث‌ اخلاقی‌ ما بستگی‌ ندارد و به‌ یک‌ سری‌ نگرش‌های‌ ذهنی‌ هم‌ بستگی‌ دارد و من‌ می‌خواهم‌ به‌ این‌ نگرش‌های‌ ذهنی‌ بپردازم‌.

نگرش‌های‌ ذهنی‌ اموری‌ هستند که‌ آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ در ما راسخ‌ شده‌اند و ما در همه‌ کنش‌ها و واکنش‌ها تحت‌تاثیر این‌ نگرش‌ها هستیم‌ که‌ لزوما جنبه‌ اخلاقی‌ هم‌ ندارد و برای‌ تغییر آنها نباید رفتار اخلاقی‌ ما تغییر کند. برعکس‌ این‌ نگرش‌ها هستند که‌ اخلاق‌ ما را به‌ سمت‌ ناسالمی‌ می‌کشند.

می‌شد این‌ نگرش‌ها را تحت‌ عنوان‌ جامعه‌شناسی‌ قوم‌ ایرانی‌ بحث‌ کرد. اما موضوع‌ بحث‌ من‌ درباره‌ جامعه‌شناسی‌ ایران‌ معاصر نیست‌. به‌ تعبیر دیگر من‌ به‌ این‌ بحث‌ نمی‌پردازم‌ که‌ شاخه‌ای‌ از روان‌شناسی‌، روان‌شناسی‌ اقوام‌ است‌ و شاخه‌ای‌ از جامعه‌شناسی‌ و روان‌شناسی‌ مربوط‌ به‌ اقوام‌ است‌. بنابراین‌ این سخنان‌ را نباید در عداد کتاب‌ روح‌ ملت‌های‌ زیگفرید یا نوشته‌ مرحوم‌ بازرگان‌ که‌ گفتند زیگفرید به‌ روح‌ ملت‌ ایران‌ نپرداخته‌ و من‌ به‌ روح‌ ملت‌ ایرانی‌ می‌پردازم‌ تا نوشته‌ کامل‌تری‌ ‌شود قرار داد.

آن‌ بخش‌ از مسائل‌ فرهنگی‌ که‌ به‌ نگرش‌های‌ ایرانیان‌ مربوط‌ می‌شود من‌ بیست‌ عامل‌ را احصا کرده‌ام‌. استدلال‌های‌ من‌ هم‌ بر این‌ مطالب‌ بیشتر درون‌نگرانه‌ است‌. یعنی‌ مخاطب‌ باید به‌ درون‌ خودش‌ مراجعه‌ کند و ببیند که‌ در خودش‌ چنین‌ حالتی‌ وجود دارد یا اگر وجود دارد می‌توان‌ گفت‌ سخن‌ روی‌ ثواب‌ دارد.

۱. پیشداوری‌

اولین‌ خصوصیتی‌ که‌ در ما وجود دارد، پیشداوری‌های‌ فراوان‌ نسبت‌ به‌ بسیاری‌ از امور است‌.

اگر هر کدام‌ از ما به‌ درون‌ خودمان‌ رجوع‌ کنیم‌ پیشداوریهای‌ فراوان‌ می‌بینیم‌. این‌ پیش‌داوری‌ها در کنش‌ و واکنش‌های‌ اجتماعی‌ ما تاثیرات‌ منفی‌ زیادی‌ دارد. معمولا وقتی‌ گفته‌ می‌شود پیشداوری‌، بیشتر پیشداوری‌ منفی‌ محل‌ نظر است‌ ولی‌آثار مخرب‌ پیشداوری‌ منحصر به‌ پیشداوری‌ منفی‌ نیست‌. پیشداوری‌های‌ مثبت‌ هم‌ آثار مخرب‌ خود را دارد. از جمله‌ خوشبینی‌های‌ نابه‌جا که‌ نسبت‌ به‌ برخی‌ افراد و قشرها و لایه‌های‌ اجتماعی‌ داریم.

Check Also

ar-ar-c09

به کودکان خود در مورد سانتا یا بابا نوئل چه می‌گوییم؟

از آنجا که سانتا در فرهنگ غربی نقشی فراگیر دارد، انکار و یا رد کردن آن از دورنمای فرهنگی جامعه کاری تقریبا غیرممکن است. با وجود این، به عنوان والدین نمی‌توانیم داستان سانتا را به صورت تمام و کمال بپذیریم، چون مملو از افسانه‌هایی است که به داستان اصلی اضافه شده‌اند.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *