Home » مقاله‌ها » الهیات » سه قرائت از سنت در عصر مدرنیته

سه قرائت از سنت در عصر مدرنیته

* روش سوم: شاخص این روش در عالم مسیحیت، «شلایرماخر» است. او تئولوژی لیبرال را در عالم مسیحیت به وجود آورد. رویکرد این روش به سنت، از موضع کشف کردن تجربه‏های دینی موجود در هر دین، خصوصاً تجربه بنیان‏گذاران آن دین، با روش تاریخی و پدیدارشناسانه و نشان دادن حقانیت آن تجربه‏ها و الهی بودن آنها به انسان جدید است.

روش سوم، انسان مدرنیته را آن طور که هست، قبول دارد؛ ولی این را قبول ندارد که توانایی انسان مدرن برای کشف و تصدیق این مطلب که در جایی تجربه امر قدسی وجود دارد، نابود شده است. باید به دنبال کشف آن تجربه‏های دینی بود که اساس و پایه هر سنت دینی و خصوصیات مسیحیت می‏باشد. تجربه‏های دینی موجود در سنت‏های دینی، با اتصال به تجربه‏های بنیان‏گذاران، رودخانه‏ای از تجربه دینی را شکل می‏دهد. ما هر تجربه‏ای را که کسب می‏کنیم، در زبان و فرهنگ و تاریخ پیدا می‏کنیم. سنت و فرهنگ واقعیاتی هستند که ما در آنها به تجربه‏هایی نایل می‏شویم. در هر سنت و فرهنگی به هر تجربه‏ای نمی‏توان دست یافت.

الهیات طرفداران روش سوم، بر تجربه دینی استوار شده است؛ در حالی که در مکتب کارل بارث و پیروان او می‏خواهند وحی را بازسازی کنند. شلایر ماخر و پیروان او می‏خواهند تجربه‏های ایمانی موجود در سنت را بازسازی کنند. آنها کارشان را از وحی شروع می‏کنند و اینها کارشان را از تجربه انسان. این‏که آیا دین، انسانی است یا نه، به نظر من مهم‏ترین معیارش همین است که آیا باید از انسان شروع کنیم یا از خدا؟ کارل بارث از انسان شروع نمی‏کرد؛ از سخن خدا شروع می‏کرد؛ درست مثل این‏که انسان در برابر آفتاب قرار داشته باشد و از آفتاب شروع به سخن گفتن کند. اما اگر وضوح خداوند و وضوح آن واقعیت قدسی برای ما در این حد نباشد، این‏جاست که انسان می‏گوید از خود شروع می‏کنم؛ چون خودش برای خودش وضوح دارد. از تجربه دینی انسان شروع می‏کند؛ اما در انسان متوقف نمی‏ماند؛ چون فرض بر این است که در تجربه دینی، واقعیت قدسی تجربه می‏شود و آن واقعیت قدسی فراتر از انسان است.

بدین طریق مدرنیته به رسمیت شناخته می‏شود و در بطن مدرنیته از تجربه دینی سخن به میان می‏آید؛ بدون تقلیل به مدرنیته و بدون نادیده گرفتن مدرنیته. در این روش، هر گونه اتوریته کنار گذاشته می‏شود. نه اتوریته‏های مدرنیته در آن‏جا از آدمی تبعیت می‏طلبند و نه اتوریته‏های سنت.

هر کدام از آن سه رویکرد، گونه‏ای قرائت از مسیحیت است که در عصر جدید انجام می‏گیرد. اگر به جامعه ایرانی خودمان نگاه کنیم، می‏بینیم که برای ما سه بحث اصلی مطرح است: یک بحث این است که اصلاً سنت دینی ما چه نوع سنتی بوده است؟ بنده معتقدم نمی‏توان با تحقیقاتی که درباره سنت در غرب به طور کلی انجام شده، تکلیف جامعه و سنت خودمان را روشن کنیم. شما می‏دانید که تئولوژی مسیحیت هنوز در تمام تار و پود علم و فلسفه و تحقیقات غربی وجود دارد.

بحث دوم ما این است که آن تجددی که در داخل سنت ما در حال اتفاق افتادن است، چیست؟ اگر مهم‏ترین مسأله مدرنیته در غرب این بود که «معرفت» و «تاریخ» به ‏تدریج «سکولار» شده‏اند، آیا در ایران هم چنین چیزی در حال اتفاق افتادن است؟

بحث سوم ما این است که ما در عصر ویژه خودمان و عصر فعلی ایران، چه رویکردی می‏توانیم به سنت داشته باشیم؟ نمی‏توان برخی از رویکردهای سه‏گانه مذکور را که در غرب مقبولیت بیشتری یافته، ملاک قرار داد. ما راه درازی در پیش داریم: شناسایی ساختار و بافت سنت گذشته؛ شناسایی این‏که چه اتفاقی در جامعه ما رخ می‏دهد؛ شناسایی این‏که ما چه باید بکنیم و نسبت سنت و مدرنیته را چگونه برقرار کنیم و چه نوع الهیاتی تدوین کنیم. اینها مهم‏ترین وظایف ماست.

Check Also

آلوپن، راهب ایرانی در چین

الوپن نام یک راهب ایرانی از کلیسای شرق (نستوری) است. در اوایل قرن هفتم راهبان کلیسای شرق در ایران، تحت رهبری الوپن پیغام انجیل را به چین بردند. تأمین امنیت و توسعه راههای ارتباطی در دوران هخامنشیان و ساسانیان این مبشرین مسیحی را قادر ساخت گرفت تا پیام انجیل را از کلیسای شرق به چین و نواحی دیگر آسیا ببرند.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *