Home » سخنرانیها » مسیحیت و هنر

مسیحیت و هنر

هنر همواره نقشی اساسی در رشد و جهت‌دهی فرهنگی بشری داشته و دارد. تمامی تمدن‌ها و جوامع بشری از خود شکلی مشخص و قابل تمییز در زمینه هنرها دارند. اصولا یکی از شاخص‌های هویتی هر تمدن، هنر آن تمدن است که حتی در پرستش و الهیات این تمدنها تاثیری مستقیم و تنگاتنگ داشته و دارد.

سیاست‌مداران، هنر را وسیله‌ای برای تحقق اهداف سیاسی خود کرده‌اند. الهی‌دانان و رهبران مذهبی، هنر را وسیله‌ای برای برقراری ارتباط با خدا یا خدایان خود ساخته‌اند و سردمداران تعلیم و تربیت، هنر را وسیله‌ای برای اصلاح جوامع خود قلمداد می‌کنند. اما دلیل این همه اهمیت چیست؟ در کنار ده‌ها دلیل عمده که برای اهمیت هنر و ارتباط آن با ادیان خصوصا در شاخه مسیحیت می‌توان بیان کرد دو دلیل اصلی می‌توان یافت:

  1. خدای ما خدایی خلاق است و خلاقیت جزلاینفک هویت خداست. خدای خلاق، خود بهترینِ هنرمندان است که با خلق زیبایی‌ها، این جهان را مکانی برای الهامات هنرمندان ساخته است. شما با زیبایی رنگهای گلها یا صحنه غروب خورشید، با شنیدن صدای باد در چمنزارها و با صدای با شکوه آبشار و رودخانه و یا با دیدن عظمت کوه‌ها و غارها خود بخود خدایی خلاق را که بهترین نقاش، موسیقی‌دان و یا معمار است می‌بینید. این خدا، روح خلاق را در کالبد بشری ما دمیده که هر آن ما را وامیدارد که مانند آینه‌ای جلوه‌‌های شکوهمند زیبایی‌های خلقت را به خالق برگردانیم. به بیانی هنرمند چون روح خدای خلاق را دارد که نمی‌تواند خلق نکند و تقلید نکند پس چه جایی بهتر از هنر می‌توان برای این بیان یافت.
  2. قدرت و آزادی بیان احساسات در آثار هنری است. تجربه و تاریخ ثابت کرده‌اند هیچ جایی بهتر از هنر برای بیان احساسات شخصی و درونی هنرمند وجود ندارد بطوری که بتهون موسیقی‌دان معروف آلمانی هنر را بیان احساسات غیرقابل لمسی بوسیله ابزار قابل لمس می‌داند.

ولی اینجا به یک نکته می‌رسیم؛ آیا تاثیرگذاری هنرها بر روی روح و روان آدمی یکسان است؟ جواب این سوال در یک کلمه، خیر است. خیلی عادی است که ببینید که خانم در یک کنسرت موسیقی در حالی که نوای ملایم سازها پخش می‌شود اشک در چشمانش حلقه زده ولی شاید اینجا تجلی احساساتی در یک نمایشگاه نقاشی کمتر رخ بدهد اما چرا؟

از دید افلاطون فیلسوف یونانی تاثیرگذاری عینی و عاطفی هنر ارتباطی معکوس با ابعاد فیزیکی آن هنر دارد به نوعی هر چه هنر دارای ابعاد فیزیکی کمتری باشد انسان سخت‌تر به آن تسلط و غلبه می‌یابد. بنابراین جریان روحی آن هنر بیشتر و حالت انتزاعی آن بیشتر است. مثلا موسیقی که قوی‌ترین هنر از این نظر است و هیچ بعد فیزیکی ندارد خیلی راحت با احساسات بشری که اغلب حالت انتزاعی و غیر قابل لمس دارد همسو شده و انسان را با خود همسو می‌‌سازد به همین نسبت به ادبیات و شعر می‌رسیم. سپس نقاشی که دو بعد دارد و از همه کمتر هنر حجم‌سازی که شاید همسو شدن احساسات ما با آن از همه سخت‌تر است به علت ابعاد فیزیکی سه‌گانه آن.

خاستگاه و پیدایش هنرهای هفتگانه:

shofarهنر اول: موسیقی
موسیقی از لحاظ تاریخی و پیدایش و همینطور از لحاظ اهمیت و تاثیرگذاری هنر اول شناخته می‌شود.

قدمت موسیقی به موازات قدمت تاریخ است. بشر اولیه وقتی به زندگی شهرنشینی دست یافت و یا به شکار می‌رفت اولین صداها را در وزش باد در جنگل‌ها و صدای رودخانه‌ها کشف کرد. بعدها با دمیدن در استخوان‌های شکار خود توانست این صداها را کنترل کند و حتی برای شکار خاصیت جادویی و هیپنوتیزم کننده قائل شد. اولین آلت موسیقی جهان بر می‌گردد به بیست هزار سال قبل از میلاد که یک تکه استخوان‌ ران گاو وحشی است که در آن سوراخ‌هایی و جایی برای دمیدن بوجود آمده و نوعی صوت است.

هنر دوم: نقاشی
wlpntg-kfamخاستگاه و پیدایش نقاشی خود به ۱۵ هزار سال است و بشر غارنشین با استفاده از رنگ‌های طبیعی اشکال از حیوانات در غارها (آستامیرا و لاسگو) به عنوان اولین شواهد نقاشی می‌کشید و با ساختن صحنه شکار سعی می‌کرده با تسلط بر اشکال شکار خود در طبیعت نیز بر شکار خود غلبه کند و باز از آن برای نیازهای خود و مدد جستن از قدرت‌های برتر استفاده می‌کرده است.

هنر سوم: معماری و حجم سازی
zigguratبشر اولیه وقتی از غارها خارج شد، نیاز به یک سر پناه داشت پس اهمیت معماری شروع شد. ولی بهترین تجلی و بروز این هنر در ساختن معابد اولیه بوده مثلا زیگورات‌ها که معابد پله‌ای است در بین‌النهرین به حدود چهار هزار سال قبل از میلاد برمی‌گردد. این هنر نیز از ابتدا برای پرستش خدایان بکار می‌رفته و بعدها در یونان که دوران طلایی مجسمه‌سازی و معماری تلقی می‌شود. از اولین هنرمندان شناخته شده در تاریخ می‌توان فیدیاس مجسمه‌ساز یونانی را نام برد که با ساختن مجسمه زئوس نام خود را به عنوان اولین هنرمند تاریخ ثبت کرد.

هنر چهارم: رقص
پیدایش رقص یا هر گونه حرکت میزان و موزون بدن همراه با ریتمی ثابت است نیز قدمتی چند هزار ساله دارد. گفته می‌شود اقوام اروپای شرقی یا افریقایی قربانی‌های خود را که اغلب دختران جوان بودند را وا می داشتند که تا سر حد مرگ برای خدایان خود برقصند و خود را قربانی خدایان کنند.

هنر پنجم: ادبیات
ادبیات نیز قدمتی چند هزار ساله دارد و انسان از بدو پیدایش خط و زبان، سعی در بیان احساسات، بوسیله کلمات داشته از آن جمله می‌توان به آثار ادبی بین‌النهرین؛ یعنی گیل‌گمش اشاره کرد که قدمتی پنج هزار ساله دارد و شرح حال نبرد خدایان با انسانهاست.

بعدها یونانیان و هومر در راس آنها، با خلق آثار ادبی ایلیارد و اودیسه نام خود را در تاریخ باقی گذاشت.

هنر ششم: تئاتر و هنرهای نمایشی
theaterپیدایش اولیه تئاتر به طور قطع به دوران یونان باستان، یعنی حدود ۲۵۰۰ سال قبل بازمی‌گردد. این زمانی است که نمایش‌نامه نویسانی چون سوفوکل و اودیپیدس به خلق آثار نمایشی چون آنتی گونه،‌ مدئاوالکترا پرداختند. یکی از تفریحات مهم یونانیان تجمع در آمفی تئاترهای سرباز بود و بازیگران با ماسک‌ها، نقش‌های خدایان و قهرمانان را بازی می‌کردند.

هنر هفتم: سینما
گفته می‌شود سینما یک هنر تلفیقی از نمایش، ‌ادبیات، موسیقی و حتی معماری برای دکورهاست. اما امروزه نقشی مهم و اساسی در زندگی مردم ایفا می‌کند.

Check Also

نظریه تکامل از دیدگاه کتاب‌مقدس و علم ژنتیک

پرسشی که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده این است که آیا وجود انسانها حاصل یک جهش ژنتیکی است؟ آیا ما نیز بخشی از چرخۀ تکامل هستیم؟ نسبت نظریه تکامل با کتاب‌مقدس چیست؟ آیا انسانها از هیچ آفریده شدند؟

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *