چگونه باید برای بیماران دعا کرد؟
تا اینجا بهطور خلاصه دیدیم که خدا میخواهد ما برای بیماران دعا کنیم زیرا شفا جزئی مهم از نجاتی است که خدا در صلیب و قیام مسیح برای ما فراهم آورده است. اما نمیتوان انتظار داشت همۀ کسانی که برای آنها دعا میشود قطعاً شفا بیابند. در این صورت چگونه باید برای بیماران دعا کرد و روش درست دعا برای شفا چیست؟
دربارۀ شرایط اجابت دعا بهطور کلی، سخن بسیار میتوان گفت که فرصت آن در اینجا نیست. ولی به اعتقاد من، در صورت رعایت بقیۀ شرایط لازم، بهترین راهنما در خصوص دعا برای شفا اول یوحنا ۵:۱۴-۱۵ است: «این است اطمینانی که در حضور خدا داریم که هرگاه چیزی بر طبق ارادۀ او درخواست کنیم، ما را میشنود. و اگر میدانیم که هر آنچه از او درخواست کنیم ما را میشنود، پس اطمینان داریم که آنچه از او خواستهایم، دریافت کردهایم». گروههای مختلفی که برای شفای بیماران دعا میکنند، به سه شکل مختلف، این آیه را به کار میبرند.
برخی میگویند چون ما به یقین میدانیم ارادۀ خدا شفای همۀ ایمانداران است، پس باید مطابق آیۀ ۱۵ رفتار کنیم. یعنی پس از دعا برای شفا اطمینان داشته باشیم و این اطمینان را نیز اقرار و اعلام کنیم که جواب دعا را دریافت کردهایم. اگر چنین کنیم و شک نداشته باشیم، شفا قطعاً به ظهور خواهد رسید، مگر اینکه مشکل جدی دیگری مانند گناه اعتراف نشده و امثال آن وجود داشته باشد. بر اساس آنچه در بخش پیشین این مقاله آمد، روشن است که این شیوۀ دعا درست نیست. البته درست است که ارادۀ خدا شفای ماست، ولی ارادۀ خدا همیشه برخوردار شدن ما از این شفا در زمان حال نیست. پس نمیتوان و نباید با قطع و یقین گفت که دعای ما برای شفا مستجاب شده و به ظهور خواهد رسید.
مطابق روش دوم، با توجه به اینکه ما از ارادۀ خدا در همۀ موارد آگاه نیستیم، پس با تکیه بر وعدههای خدا و فیض او، با ایمان، و با اصرار و التماس تمام، برای همۀ بیمارانی که تقاضای دعا دارند دعا میکنیم و امید داریم، ولی نهایتاً موضوع شفای آنان را تسلیم ارادۀ خدا و تصمیم نهایی او میکنیم. چرا که اساساً یکی از عناصر مهم ایمان اصیل مسیحی، تسلیم بودن به ارادۀ خدا و باور داشتن نیکویی او در همۀ احوال است. ایمان صرفاً یقینی ذهنی نیست که به کمک تلقین و به شیوهای مکانیکی در ما ایجاد شود، ولو اینکه بر آیات کلام خدا مبتنی باشد. ایمان مسیحی، اعتمادی عمیق و پایدار به نیکویی و محبت خداست، که از رابطهای نزدیک و شناختی تجربی بر میخیزد. تسلیم بودن در برابر ارادۀ خدا جزء لاینفک چنین ایمانی است.
اما هر چند در بسیاری موارد، بهدلیل روشن نبودن ارادۀ خدا، روش دوم روشی پسندیده است، به اعتقاد من نباید بدان بسنده کرد. روش سومی نیز وجود دارد که دست کم باید برای رسیدن به آن کوشید و به سوی آن در حرکت بود. این روش سوم، روش مسیح است. او ارادۀ خدا را درمییافت و مطابق آن عمل میکرد. او در همۀ کارهای خود، از جمله در دعای خود، مطابق آنچه از پدر میدید و میشنید، عمل میکرد. از همین رو نیز با اطمینان دعا میکرد و دعایش مستجاب میشد. اگر کلیسا میخواهد در دعا برای بیماران، موفقیت بیشتری کسب کند، باید صدای خدا را بیشتر و دقیقتر بشنود، و به ارادۀ خدا برای موارد خاص بیشتر پی ببرد.
برای شکافتن بیشتر موضوع، بهتر است به پرسشی که معمولاً در این خصوص مطرح میشود پاسخ دهیم. اگر دعای ما برای شفا باید این باشد که ارادۀ خدا انجام شود، دیگر دعای ما به چه کار میآید؟ مگر جز این است که خدا در هر حال، ارادۀ خود را انجام خواهد داد؟ بهترین روش برای پاسخ دادن به این پرسش، نگاه کردن به زندگی مسیح است. خدا برای نجات و نوسازی جهان اراده و نقشهای داشت. ولی او این اراده و نقشه را تنها توسط پسر خود اجرا کرد. خدای پدر تنها از طریق پسر خود و از طریق روح خود اراده و نقشۀ خود را به اجرا در میآورد. به گفتۀ ایرنیوس، از پدران کلیسا، پسر و روح، دو دستِ پدر هستند. مسیح به این جهان آمد تا ارادۀ فرستندۀ خود را بهعنوان یک انسان بر زمین انجام دهد. تمام زندگی او در جهت انجام ارادۀ پدر بود. مسیح چنان رابطۀ نزدیکی با پدر داشت و چنان تسلیم و وقف انجام ارادۀ پدر بود، که توانست عامل اجرای اراده و نقشۀ عظیم خدا بر روی زمین باشد.
عیسی نه تنها عامل اجرای نقشۀ کلی خدا برای نجات جهان بود، بلکه ارادۀ خدا را در زندگی اشخاص بخصوص به اجرا در میآورد. روزی عیسی به کنار حوض بیت حسدا رفت. شاید از قبل، خدا بر او آشکار کرده بود که در آنجا کسی هست که میخواهد او را شفا بدهد. در هر حال، وقتی عیسی به آنجا رسید، تشخیص داد که از میان همۀ بیمارانی که گرد حوض بودند، خدا میخواهد آن یک تن را که سی و هشت سال زمینگیر بود، شفا بدهد. روزی دیگر، دوستان نزدیک عیسی، مریم و مارتا، برای او پیغام فرستادند که برادرشان به شفای او نیاز دارد. ولی او، قطعاً با هدایت از پدر، نخست اعلام کرد که آن بیماری به مرگ ختم نمیشود بلکه برای جلال خداست، و سپس دو روز صبر کرد تا ایلعازر بمیرد! آنگاه پس از چهار روز بر سر قبر ایلعازر حاضر شد و با چنان اقتداری او را صدا زد که مرده بیتأمل فرمان رئیس حیات را اطاعت کرد و بیرون آمد. همۀ این معجزات و کارهای دیگر مسیح را باید در پرتو رابطۀ صمیمی و راه رفتن نزدیک عیسی با پدر درک کرد. او نه تنها به ارادۀ خدا پی میبرد، بلکه به نقش خود در اجرای آن آگاهی کامل داشت، و کاملاً وقف انجام آن بود. اساساً معنی زندگی او، اجرای ارادۀ خدا بود!
به اعتقاد من، ما هم باید در دعا برای شفای بیماران در پی درک ارادۀ خدا برای هر یک از آنها باشیم. ما هم اگر مانند عیسی با خدا راه برویم و کاملاً وقف ارادۀ او باشیم، میتوانیم بیش از پیش از ارادۀ خدا آگاهی پیدا کنیم و عامل اجرای آن در دست خدا باشیم. ارادۀ خدا را در درجۀ نخست باید در کلام او جستجو کرد. مسیح در همۀ کارها و سخنان خود به کلام خدا نظر داشت و زندگی و رسالت خود را در پرتو آنها میدید. ما هم باید کلام خدا را بهدقت مطالعه کنیم و اعماق آن را بکاویم و در نور آن زندگی کنیم. عیسی همچنین مرتب به جاهای خلوت و دورافتاده میرفت و با پدر آسمانی گفتگو میکرد. ما هم باید در حضور خدا بمانیم و به صدای او گوش فرادهیم. من ایمان و اعتقاد راسخ دارم که خدا امروز هم با فرزندان خود سخن میگوید و اگر ما به اندازۀ کافی با او مصاحبت داشته باشیم، میتوانیم هر روز بیشتر صدای او را تشخیص بدهیم.
البته شناخت ارادۀ خدا آسان نیست. تسلیم آن شدن نیز همیشه آسان نیست. حتی عیسی، با همۀ نزدیکیاش با پدر و شناختی که از او داشت، در باغ جتسیمانی در کشمکش بود. پس ما هم باید بسیار مواظب و هوشیار باشیم. مخصوصاً زمانی که برای دیگران دعا میکنیم. دعای من این است که خدا به همۀ ما شناختی عمیقتر و ایمانی قویتر و تسلیمی استوارتر ببخشد تا بتوانیم بیش از پیش مانند عیسی فرزندانی شایسته برای پدر، و عاملان اجرای اراده و برقراری پادشاهی او در این جهان باشیم. به امید روزی که با آمدن دوبارۀ نجاتدهنده از آسمان، این رنجهای جزئی و گذرای ما پایان پذیرد و خدا هر اشکی را از چشمان فرزندان راستین خود برای همیشه پاک کند.
* این مقاله ابتدا در مجلۀ کلمه، شمارۀ ۵۱ به چاپ رسید.
با تشکر از جناب دکتر فاتحی و مجلۀ کلمه برای اجازۀ انتشار آن در این سایت
آمین . خدا برکتتان بدهد. خیلی پر برکت بود.